پيام دوستان
در انتظار آفتاب
103/8/23
سعيد عبدلي
@};-
#حسين عاشوري#
@};-
كيوان گيتي نژاد و
يچ کدوم رو به نحو صحيح اداره نکرديم اين دو ملزم و ملازم يکديگرند اما دليل مدبر هم رو درست پيدا نکردند دليلش درست اما مدبرش آدم کار بلدي در راس انتخاب و کارش نبود
به دنياي شعر و ترانه
سلام عالي بود خوشحال ميشم از وبلاگ من هم ديدن کنيد و نظرتون رو بفرماييد@};-
+
[تلگرام]
*تلنگر*
خوب است آدمي
جوري زندگي کند که آمدنش
چيزي به اين دنيا اضافه کند…
و رفتنش چيزي از آن کم …!
حضور آدمي بايد وزني در اين دنيا داشته باشد...
بايد که جاي پايش در اين دنيا بماند
آدم خوب است که آدم بماند و آدم تر از دنيا برود.
نيامده ايم تا جمع کنيم
آمده ايم تا ببخشيم،
آمده ايم تا عشق را ؛
ايمان را ؛
دوستي را ؛
با ديگران قسمت کنيم و غني برويم
آمده ايم تا جاي خالي را پر کنيم...
که فقط و فقط با وجود ما پر ميشود و بس!
بي حضور ما نمايش زندگي چيزي کم داشت...
آمده يم تا بازيگر خوب صحنه زندگي خود باشيم.
همابانو
103/8/15
+
باورم نيست
زِ بد عهدي ايام هنوز...
عشقستان اسماعيل
103/8/6
.:راشد خدايي:.
103/8/2
+
بار دگر مرا از خواب بيدار کن رئيس (جمهور)
يک هم که شد دل را تيمار کن رئيس
گو و بخند گو نيست اين ماجرا
دستم بگير و رد اين اخبار کن رئيس
تکيه بزن بر کرسي عدل علي
ابرار را نزد خود احضار کن رئيس
عذاب عزلت يک مرد را
با خنده اي اجبار کن رئيس
خرابات خيال خادمي خسته
به يک نقاره انکار کن رئيس
مادرم مُرد از بس خون گريست
خنده را بر او بي اختيار کن رئيس
همابانو
103/6/24
+
هيچوقت فکر نميکردم از رفتن آقاي رئييسي اينهمه ناراحت بشم
اينهمه گريه کنم
خدايا بما صبر بده
خديا جاشونو پر کن
همابانو
103/6/24
جاي هيچ کس هيچوقت قابل پر کردن و جا سازي ساير به جاي واحد نخواهد بود همه ما مرام و خصوصياتي داريم مختص به متکلم وحده يعني هرکس با استعدادها و مرام ها و باورهايي متولد ميشود پرورش مي يابد و به وقت نياز به کار گرفته ميشوند مثل شهيد سردار سليماني و شهيد رئيسي اينجا بدترين آدمها هم خصوصياتي دارند که شايد احسن الخالقين هم قادر به جبران و جايگزيني آن فرد نميشود
چه برسد به اينکه جواهراتي و عجيبه هايي چون شهيدان بزرگواري که بيان داشتم من هم به عنوان احمق ترين و بدون کوچکترين حسنات هم شايد خصوصياتي و پتانسيلهايي در من طول عمرم به جريان افتاده باشد که روزي بيعتم ارزش يابد و براي مرام بيعتمداري و خلوص سربازي خود به درد مولي و عشق دنيا و آخرت ام بخورم
همابانو
103/6/24
+
سلام دوستان
خيلي وقته پارسي بلاگ سر نزدم،متاسفانه
اين روزها همه مردم ايران درگير کرونا، فشار اقتصادي و موارد ديگر هستند.
خيلي مواظب خودتون باشيد، متاسفانه توي اين دور زمونه تنها چيزي که براي ما انسانها اهميت نداره جان ما هست.
اين روزها هم سپري ميشه و باقي نخواهد ماند و بايد از اين دوران هم به نحو احسن تجربه آموخت.
ورزش کردن رو فراموش نکنيد تغذيه مناسب همراه با فکر آرام و بدور از استرس که
همابانو
103/6/24
ميدانم سخت هست نسخه ي جادويي مبارزه و درگير نشدن با اين بيماري لعنتي و منحوس ميباشد.
کتاب بخوانيد، شعر بخوانيد و موسيقي و فيلم خوب ببينيد.
اگر در دوران نامزدي بسر ميبريد ازتون استدعا دارم که مراسم هايي که خواهيد تدارک ديد را متوقف کنيد و ديدار و بازديدهايتان را بصورت مجازي و تماس هاي تصويري انجام دهيد.
دو ماهي هست که تنها مادربزرگ را از نزديک نديدم و همين اواخر برادرم بعد از هفت
هشت سال صاحب دختر خانمي بنام ملورين شد که حتي با تمامي اشتياق و ذوق اورا هم نميتوانيم ببينيم و اين لذايذ را از خودمان دور کرديم.
من حتي خانه ي پدر خانم و مادرخانمم هم کمتر ميروم و سعي ميکنم نشستن هايمان به شب نشيني تبديل نشود با اينکه من تنها داماد آنها هستم و وظيفه دارم بيش از اين به انها سر بزنم اما دريغ که اين روزهاي کرونايي از ما دلخوشکنک هاي عادي راهم گرفته است.
همابانو
103/6/24
للهي يار جاني من مي داني توانم و سرشار از گناهان عيان و پنهاني دارم چشم به ساحت رباني و الوهيت اللهي و کبريايي اللهي نادم به درگاهت قانعم به آنچه دادي و مي گيري که دادنت رحمت و گرفتنت مشيت توست اللهي از اينکه توابين شرمگين ولي در پي جبران خدايا توبه کردم ولي حق الناس برگرديم است مرا آن ده که عين رفعت توست و از من بگير هر آنچه مظهر کرم توست
1 فرد دیگر
14 فرد دیگر
+
[تلگرام]
زميـن از آمـدنِ...
بـرف تـازه خشنـود اسـت
من از شلوغي بسيارِ ردِپا، بيزار!
#فاضل_نظري
روز برفي رشت
همابانو
103/6/24
ر پاها مي آيند بر روي برف چه بخواهي چه نخواهي خيابان محل گذر است و لاجرم تا آدمي باشد جاي پايش لاجرم حک ميشود در گوشه گوشه شهر اي کاش روزي ردپايي را بينيم که نشود آن را به هيچ وجه ناديده گرفت و آن ردپاي عزيزيست که براي اولين بار آسمان را مشتاق باريدن و گريستن از پي خوشحالي و متفاوت نسيم و صبا مشام ما را از بوي لطيفش پر کرده شايد چند صد سال بود اين شميم مطهر. ا کسي حس نکرده بود